دست تقدیر دست قسمت منو از دلم جدا کرد...
تو را دوست میدارم...
تو را دوست میدارم
تو را به جای همه كساني که نشناختم دوست دارم .
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم .
بی تو جز گستره یی بیکرانه نمیبینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینهی خویش گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش میبرند.
تو را دوست میدارم برای خاطر فرزانهگیات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم
میاندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من میتابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز
...........
نوشته شده در چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 22:36 توسط مورچه ی دلتنگ|
مورچه ی من...
ما را در سایت مورچه ی من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2hormiga5 بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 12:01